ـ سلام. امروز روز تولد منه. سرود میخوونین؟
ـ یادت میآد پرسیدم چایی میخوری و تو گفتی نه.
ـ یادت میآد گفتم اگه چایی بخورم تپش قلب میگیرم، و باز احساس میکنم عاشق شدم.
ـ یادت میآد پرسیدم پس چی میخوری؟
ـ یادت میآد گفتم عشق تو شنیدی قهوه.
ـ قهوة گرم لطفاً.
ـ میدونی مادرم توی بچگی چی به من داد؟ گفت دو چیزرو نپذیر. اول نگاه سرد، دوم قهوة سرد. نظر شما در این باره چیه؟
ـ هر وقت عاشق شدم از یک درخت خشک یک مجسمه ساختم.
ـ اینو برای من ساختی؟
ـ نه اون یکی رو برای تو تراشیدم.
ـ میدونی من کلید خونهمو هربار مثل یک راز پیدا میکنم.
ـ این کورنومتره.
ـ برای چی.
ـ لحظات خوش زندگیمو باهاش اندازه میگیرم.
ـ یادم میآد گفتی 19 ساعت و اگه 21 ساعت دیگه اضافه بشه، میشه 40 ساعت
عاشقی. اونوقت سالی یک ساعت خوشبخت بودم. راستی امروز 40 ساله شدی! تولدت
مبارک!
ـ تشکر. چهل سالمه، اما چهل ساعت بیشتر زندگی نکردم. یادم
میآد پرسیدی برای چی با کورنومتر تایم میگیرم. یادم میآد بهت گفتم عمر
مفیدمرو اندازه میگیرم.
میدونی عمر پروانهها فقط یه روزه. توی
همون یه روز به دنیا میآن، عاشق میشن، بچهدار میشن، به هیچ چیز فکر
نمیکنند تنها پرواز میکنند و گلهای خود را بوسه میزنند. پروانهها در
اون یک روز از ما بیشتر عمر مفید دارند. من در این چهل سال حتی به اندازة
عمر یک روزة یک پروانه نزیستم. تو چی؟
سکس و فلسفه
نویسنده و کارگردان : محسن مخملباف
آخه تو هول و ولای تو رو نداشتن و دل پریشونی، دیگه دلی میمونه که جور دل کبوتر بتپه؟!
آخه تو این دوره زمونه، کی دل ِ بیساز ِ منو بند میزنه..
شب که به خانه رفتم دیدم مادر با خط زیبایش با خودکار قرمز کنار خط آخر نوشته بود:
خرید قرص سر درد، دردت به جانم
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
مثِ وقتی که اینقدر شلوغی که وقت نداری
مثِ وقتی که اینقدر خستهای که حال نداری
مثِ وقتی که اینقدر خلوتی که حوصله نداری
- تو که اینقدر خوب تنهائیت رو پر میکنی منو میخوای چکار؟
- تو که اصن تنها نیستی و وقت نداری منو میخواستی چیکار؟!
- چرا ازدواج نمیکنی؟
- زن من مُرده
- خب چرا ازدواج نمیکنی؟
- همسر من مُرده
- خب برای همین میگم..
- نمیفهمی؟ میگم زن من مُرده..
..میدونی، زن من وقتی عصبی میشد سرفه میکرد، گاهی وسط خواب ول میکرد.. یه شب اینقدر صداش بلند بود که خودش از خواب پرید. پرسید کار تو بود؟ از ترس گفتم آره.. حالا زن من مُرده و من دلم براش تنگ میشه!
میدونی، خیلی جالبه مسائل کوچیکی مثل این، اخلاقای غریبی که فقط من میدونستم چیزایی که از اون باقی مونده.
مردم به این چیزا میگن نقطه ضعف، اما اینطور نیست خیلی هم جالبه.. خصوصیترین چیزاهایی که از هم میدونستیم.. میفهمی؟ زن من مُرده..