آقای آرام

عناوین یادداشت‌ها

  • گلی بنشانیم 1392/11/28 15:00
    از ‌بازار چند شاخه گل خریدم. قدر بعضی بازارها رو باید دونست که حتی تو زمستون هم گل‌های خوش‌بو دارن. اهل گلگی کردن نیستم، پوست کلفت می‌کنم. کاش درد زخم‌هایی که از دنیای مجازی به دلم می‌نشیند هم مجازی بود. به درک که زخمش روی صورت خط می‌اندازد، مرگ که با خط و بی‌خطش را یک جا بُر می‌زند! اما دردش، دردش نفسم را تنگ می‌کند....
  • آری این چونین است برادر 1392/11/28 14:25
    ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺣﺮﻓﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ موقع ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻦ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﭼﻮﻥ ﺣﻘﯿﻘﺘﻪ.
  • « فیه ما فیه - مولانا » 1392/11/27 10:44
    رفتن مرد سوی دکان چیزی جز عرض حاجت نیست؛ حق تعالی روزی دهد.
  • SINGLE 1392/11/26 00:20
    یه سری‌ها از عشق نوشتن و یه سری‌ها چُس ناله‌ی عاشقانه... ولنتاین بود دیگه! منم خوابیدم...
  • 1 1392/11/25 00:30
    زندگی را سرچ کردم هنوز تو را به من نداده گوگل
  • آرشه 1392/11/24 09:33
    داسی گرفت و خوشه خوشه درو کردمان و رفت..
  • برای آقای خشت 1392/11/23 15:19
    من رشته محبت تو پاره میکنم / شاید گره خورد به تو نزدیک تر شوم تولدت مبارک آقای خشت ..
  • آقای خالق 1392/11/21 14:45
    دلایل نا امیدی در زندگی آدم‌ها زیاد است و خیلی وقت‌ها یادمان می‌رود خدا بزرگ نیست که بزرگ‌تر است و خدا دست ِ بالای همه‌ی دست‌هاست!
  • یا خالق 1392/11/20 15:48
    خدایا، یه بار شد بگی: یا ایها الذین آمنو.. چکار می‌کنید؟ حالتون خوبه؟ خوش می‌گذره؟ غم ندارید؟ بغض گلوتونو نمی‌گیره؟ پول مول ته جیبتون هست؟ کار و کاسبی چطوره؟ دوستِ خوب دارید؟ تنها نیستید؟ شادید؟ یه بار شد بپرسی ای کسانی که ایمان آوردید بهتون خوش می‌گذره؟ عاشقید؟ کسی دوستتون داره؟ کسی دل تنگتون می‌شه؟ کسی منتظرتون هست؟...
  • می‌آید، می‌روند.. 1392/11/19 15:03
    می‌تونی هر کسی رو که دلت می‌گه، هر چقدر می‌خوای دوست داشته باشی! اما نمی‌تونی توقع داشته باشی که دل اونم همین‌ رو بخواد. و این بَده.
  • ... 1392/11/17 14:33
    رنج‌های زندگی را رج می‌زنم، یکی از رو، دوتا از زیر.. بگذار بیشترش آن زیر بماند.
  • خنده ای که هیچ وقت یادم نرفت. 1392/11/15 19:33
    تمام شب برف باریده بود. هوای سرد برفهای پیاده روی باریک رو تبدیل به یخ کرده بود. با اینکه بعد از ظهر بود هوای سرد صبح هنوز هم پوست صورتم را می خراشید. دستهایم یخ کرده بود ولی کتابها و کیف بزرگی که یاد گرفته بودم خوب باید مواظبش باشم نمی گذاشتند دستهام رو توی جیب ژاکتم فرو کنم. آن موقع روز با آن سرما خیابان خلوت بود و...
  • نوشته بود 1392/11/09 13:31
    خودکار می‌خری 200 تومن اما لاک غلط گیر 2000 تومن... تو این دنیا حتی رو کاغذ هم اشتباه کنی واست گرون تموم می‌شه، چه برسه زندگی
  • لبخند 1391/08/07 09:30
    در اتاق رو می‌بندم. وبلاگ‌هایی رو که دوست دارم برای آخرین بار می‌خونم. یه سیگار روشن می‌کنم. زُل می‌زنم به دیوار سفید روبه‌روم. دِل می‌دم به آهنگ وبلاگ که اتفاقا اونم خیلی دوست دارم. برای آخرین بار گوش می‌کنم. اینجا رو خیلی دوست داشتم.