پادشاه فصل‌ها‌ست پاییز

من که همش می‌گم پاییز با کلاغ میاد، تو حالا هی رنگ رنگ‌های زرد و قرمز رو با پاهات قاطی کن و هی بخند و بگو پادشاه فصل‌ها پاییز. معلومه که تو خوشت میاد از پاییز، تو که خودت تو پاییز به دنیا اومدی خوشت میاد. واسه من که وسط تابستون تو اون گرم گرمای تابستون اومدم یه پتو و یه کتاب و چایی حتی بدون تخمه و آجیل هم خوش می‌گذره لابد که تو پاییز دلم حالی به حالی می‌شه و همش به فرودگاه فکر می‌کنم و کسایی که رفتن. بابا من صد بار گفتم که تو پاییز همه میرن و هیشکی رو ندیدم که تو پاییز برگرده که دلم خوش باشه پاییز نوید یه روز خوب هم میاد که ما همو نکشیم باشه. آخه تو اصن می‌دونی رفتن یعنی چی؟ تو اصن می‌دونی تو فرودگاه امام با چمدون بیافتی دنبال یکی و اون از اون طرف شیشه سوار این پله برقیا بشه و دست تکون بده و از جلو چشات بره و تو تنهایی برگردی سوار ماشین بشی و بیای خونه و نخوابی یعنی چی؟ آخه تو که نمی‌فهمی تو دیوونه‌ای که اگه نبودی خب این همه حرفای منو اصن نمی‌شستی گوش کنی که! می‌رفتی جلو خونتون توپ بازی می‌کردی. برو توپ بازی کن. چکار داری پاییز با کلاغ میاد یا برف نمی‌باره و همش بارون میاد. اصن من دلم که خوب نیست هیچ، حالمم خوب نیست. چشاتم دراد. اگه گفتی چی شده؟! عمرا نمی‌تونی بگی چی شده؟! آخه هیچی نشده. بدبدختی اینه‌که هیچی نمی‌شه! حالا بازم بگو پادشاه فصل‌هاست پاییز...

نظرات 1 + ارسال نظر
سعیده 1394/08/16 ساعت 23:26

به جمع ....
خوش آمد می گم بهت

خواهشمندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد