گفت: مگه هنوز کسی وبلاگ میخونه که تو مینویسی؟ تو این بیداد تکنولوژی که تلگرام و واتس آپ غوغا میکنه کی وبلاگ میخونه آخه؟! گفتم هوا پَسه... واسه من که خستهام همین وبلاگ نوشتنم خیلی ناپرهیزیه، ولی من مینویسم، آخه من واسه خودم نمینویسم که، مینویسم که وقتی اومد حوصلهاش سر نره از روزمرگی زندگی که همه دنیا چهار دیواریه. وقتی اومد یواشکی میگم بیاد بخونه که شاد باشه که بفهمه قرار گذاشته بودم زندگی واسش یه دست نباشه که اگه من بد بودم اون بدونه نمیخواستم بد باشم که دنیا بد بوده که من بد شدم و گرنه هیچ آدمی مادرزاد بد به دنیا نمیاد. آخه آدم که فقط به دنیا نمیاد که از دنیا بره باید بیاد و بلاگ بخونه، چیز بخونه، چیز دون بشه. هوا امروزم گرفتهس. من موندم و یه مشت چرت و پرت که اگه بخونه معلوم نیست بهم بخنده یا بفهمه. واسه من همین وبلاگ نوشتنم ناپرهیزیه. واسه من که از مدرنیسم فراریام، اما عشق بنز و بی ام دبلیو دارم.