گلابینه داریب شتهرانی سپانت

دیگر وقت آن رسیده که چند شاعر جمع شوند

واژه‌ای تازه بر گزینند به جای "عشق"

یک واژه‌ی بیست و چهار حرفی ِ پیچیده!

که دشوار بچرخد به زبان جماعت..
نظرات 14 + ارسال نظر
ema 1393/01/26 ساعت 00:32 http://8august.blogfa.com

کاملا موافقم
خیلی حالت های روحی هستش که با عشق اشتباه گرفته میشه!!! :|
مث حس تشنگی :|

مثِ حس شهوت

میزنه بالا
میرن کانال دو
حالا باید برن حموم ها
ولی میرن کانال دو


دارم به اسم این پست فکمی کنم....نکنه رمزی نهفته س توش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
+خوب گفتی


دارم به اسم این پست فکمی کنم....نکنه رمزی نهفته س توش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
+خوب گفتی

نه اصن هیچی توش نیست
الکی زدم رو کیبرد

گودول 1393/01/26 ساعت 08:03 http://khesht40.blogfa.com

منهای اون کلمه 24 حرفی باید بگم حرف نداشت

خب گفتم یه کمی سخت باشه

تا اونجا که من میدونم این جماعت اگه بخوان همه چی و آسون میکنن...

این جماعت هرکاری بخوان میتونن بکنن
چه سختش کنن چه آسون

توی یکی از کتابای دکتر شریعتی، فکر کنم کویرش بود، دکتر خیلی ناراحت بود از این قضیه
اون اعتقاد داشت که عشق خیلی مقدسه و نباید تو زبون هر کسی باشه، بیشتر از همه هم از شاعرا ناراحت بود که انقدر از این واژه استفاده می کنن
عشق مقدسه، خیلی خیلی کمن کسایی که عاشق شدن واقعاً ، نمیشه اسم هر احساسی رو عشق گذاشت
برخی از روی عدم آگاهی این اشتباه رو می کنن و به احساسات مختلفشون عشق میگن

بله
ارجاع میدمتون به جواب کامنت اِما

اوپال 1393/01/26 ساعت 10:49 http://mizaaan.blogfa.com

مرسی که شما این واژه رو خلق کردی!

ولی ملت گشاد تر از این حرفان که بخوان بکارش ببرن!
بابا کلمه ی عشق رو خودمون پر و بال دادیم مخصوصا اگه بین دو تا آدم جنس مخالف بخوایم در نظر بگیریم.پر واضحه که دو تا آدمه تو اوج نیاز جنسی ن و دیگه فکرشون کار نمیکنه از کلمات ساده استفاده میکنن!
بعد هر چی که آرومش کنه و بهش حس خوبی بده اسمشو میذارن عشق!

همچنان مجبورم شما رو هم ارجاع بدم به جواب کامنت زینب...
و از اونجا دنبال کنید جواب بنده رو هم

گلابینه داریب شتهرانی سپانت هم راحته دشوارترش کن ((:

خدائی تونستی بخونیش؟

neg4r 1393/01/26 ساعت 12:40 http://dardam.mihanblog.com

جالبه ولی فک نکنم تاثیری داشته باشه!
میشه مثلا گفت گلاب،یا گدشس!!!!
کلا من همون عشقو ترجیح میدم:دی
+بسی مایه ی خوشحالیست در ذهن حتی یک نفر ماندن آن یادداشت و البته استفاده اش!ما بقی خاطراتیست که بایددر خاطر خودمان حفظ شود، همین!:-)

دقیقا تو ذهنم موند
یادداشت

کاش یک نمایشگر روی پیشانی آدما بود تا وقتی ادعا میکنن عاشق هستند، بلافاصله میزان ترشحات هورمونی بدن رو در آن نمایش میداد.

بعد میگفتیم برو؛ وقتی اونا اومد پائین بیا.

ناگهان،
ارجاعت میدم به جواب کامنت اوپال بعد از اونجا دنبال کن مطالب رو

بیتا 1393/01/26 ساعت 20:53

دقت کردی واژه ای که بجای عشق نوشتی اولش آدم رو یاد گلاب و بو و عطر خوش میندازه و اون رو دلنشین جلوه میده
بعضیها هم دوست داشتن زیاد رو عشق میدونن و کاری هم به شهوت ندارن
ولی هر دو تاش بده ، هم عشق و هم دوست داشتن
آدم خوبه یه قلب سنگی و سفت داشته باشه که هیچ چیز روش اثر نذاره

اصن کلا همه چی بده...
آره
من همینطوری زدم روی کیبرد
اما بعدش خودم فهمیدم جالب بود

شد رمر داوینچی :)

باحال شد ولی
کلی بهم ثابت شد که فکر در این مورد درست بود

عالیییی تر از این نمی تونستی بگی! عالی بود مرسی

یاس وحشی 1393/01/30 ساعت 08:50

مثل ِ اضمحلال ِ ناگوار ِ عقل در مقابل ِ دل!

اینم خوب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد