اون و گنجشک آ

وبلاگ‌های متعددی رو می‌خونم و آروم و بی‌صدا رد می‌شم. وبلاگ‌هایی که شاید حتی نویسنده‌هاشون ندونن که آقای آرام مخاطب وبلاگشون هست. تو تمام وبلاگ‌هایی که خونده میشن وبلاگ «من و گنجیشک‌ آ» جزو وبلاگ‌های محبوب من هست. وبلاگی که هر چند وقت یکبار شاید بدون هیچ دلیل خاصی ظاهرش و تیتر بالای هدرش تغییر می‌کنه. البته حتما بی‌خود و بی‌جهت نیست. مسلما نویسنده‌ی این وبلاگ به شدت تنوع طلب و شاید کمی‌هم بی‌خبر از خواسته‌های درونیش هست که هر چند وقتت یکبار ظاهر وبلاگش عوض می‌شه و هنوز نمی‌دونه بالاخره ظاهری که دوست داره چیه. برخلاف اینکه حوصله خوندن متن‌های بلند رو ندارم اما این وبلاگ با اینکه اکثر نوشته‌هاش بلند هست رو می‌خونم! بعضی وقت‌ها بیهوده‌گی و خستگی مفرطش از این زندگی کوفتی من رو هم خسته می‌کنه اما بازهم علاقه‌ی من به این وبلاگ و نویسنده‌ی این وبلاگ باعث می‌شه که دوباره و دوباره وبلاگش رو کلیک کنم و باز درگیر اتفاقات وبلاگش باشم. شایدم به خاطر اسم وبلاگش هست چون من اولین بار عاشق اسم وبلاگش شدم، من و گنجشک آ..

به هر صورت خانم نویسنده؛ پریا خانم، اگر اینجا رو خوندی بدون خیلی موجود الاغی هستی که کامنتدونیت رو بستی، هر چند می‌دونم یه روز اون کامنتدونی باز می‌شه و می‌تونم همونجا کلی فحش بارت کنم چون آدمایی که میان و وبلاگت رو می‌خونن مجبور می‌کنی لال باشن (این جمله رو یه بار یکی خودم گفته بودم اما درکش نکرده بودم) اما گفتم با نوشتن توی وبلاگ خودم شاید بتونم بهت بگم که من از راه طی شده با تو حرف می‌زنم و تمام این پست و بلندی‌ها رو چشیدم و آخرش امروز به این نتیجه رسیدم.. " که چی؟ "

تمام این روزها میان و میرن و امثال من و تو مجبوریم، صبر کنیم تا پشت سر هم بگذرن، به امید اینکه یه روز خوب میاد و همه چی درست میشه. البته که بعضی وقت‌ها مثل همین دیشب به این نتیجه رسیدم که همیشه یه جای زندگی لنگ می‌زنه، پس شاید یه روز خوب هیچوقت نیاد. با تمام این حرف‌ها زیاد سخت نگرفتن زندگی حرفی بود که خیلی‌ها به من می‌گفتن، اما گوش شنوائی نبود. من حرف‌های اون‌ها رو واسه تو تکرار نمی‌کنم. اما، زیاد سخت نگیر..

مخاطب وبلاگ توی الاغ، آقای آرام.


+ ببخشید اگر الاغ خطابت کردم. اما الاغی..

نظرات 22 + ارسال نظر
‏... 1393/01/21 ساعت 02:54

خوب است..!

... !

وقتی روز خوب قرار نیست بیاد پس باید خودمون روز خوب رو بیاریم اگه گفتی چجوری آقای آرام! ؟ (.

من بلت نیستم
وگرنه خودم واسه خودم اون روز خوب رو میاوردم
شما راهنمایی کن

خیلی از بلاگر ها این کارو میکنن

اره خب

ملکه 1393/01/21 ساعت 12:19

رضا بی تربیت شدی!!
آخه آدم به یه خانم یه همچین حرفی میزنه؟!؟
دلت میاد؟؟
من دیشب تا دیر وقت بیدار بودم فکر کنم تا ساعت ۴ و نیم و مطالبش رو میخوندم
نوشته هاش قشنگ و تاثیرگذار بود
حتما ایشون دوست داره فقط برای خودش بنویسه و حرفها و نظرات دیگران تاثیری در روند نوشتن هاش نداشته باشه
شایدم از قضاوت شدن خوشش نمیاد

الاغ که بد نیست.
خر بده...
این خانم رو اصن نمیشناسم
اما مدتی کامنتدونیش باز بود ؛ و بستن کامنتدونی هم دلایلی داره، که من میدونم.
میدونی که ، من استادم بستن کامنتدونی بودم. تو که باید خوب یادت باشه

ملکه 1393/01/21 ساعت 13:09

این دلیل نمیشه که آدم هر کسی رو نمیشناسه بهش چیز بگه
استاد بودی و هنوزم گاهی هستی

دقت کردی جدیدا چقدر با من مجادله میکنی و من برعکس قدیم همیشه سعی میکنم از مجادله با تو بپرهیزم.؟

http://zange-ensha.blogfa.com/
سلام
پریا خانم ما مدیر این وبلاگم هست، اگه حرف داری باهاش میتونی اونجا براش کامنت بزاری.

حرف خاصی نیست. حرفا رو اینجا نوشتم.
نمیدونستم جای دیگه هم می نویسه.
خبرش بدید اگه شد..

ملکه 1393/01/21 ساعت 15:47

یعنی چی رضا؟؟!!
میخوای بگی من...
یا اینکه تو صبور شدی!!
کدومش رضا جواب بده؟؟!؟!؟؟؟
فکر میکنی واقعا دلیلش چیه؟!؟!؟!؟؟
زود تند سریع جواب بده

واقعا ما داریم به کجا میریم؟

فکر کنم خودتون خبر بدین بهتر باشه
و به جمع ما بیاین و اونجا انشا بنویسین

نوشتن گروهی انگیزه میخواد و شور...
ندارم هیچکدومش رو..
ممنون از پیشنهادتون

ملکه 1393/01/21 ساعت 16:01

من نمیدونم
اگه تو میدونی بگو

من آدم ساکتی‌ هستم این روزا...

ما فقط انشا مینویسیم
نوشتن از نظر من نه انگیزه میخواد نه شور
نوشتن رو بیتابی کلمات توی ذهن برای ثبت شدن تعریف میکنم
یه وقت یه موضوع میبنیم که کلمات بدجور فشار میارن برای ثبت شدن یه بارم مثل این هفته میشه که کلمات آروم سر جای خودشون نشستن
ببخشید پر حرفی کردم
با اجازتون وبلاگتون رو لینک کردم توی وبلاگم ، نوشته هاتون رو دوست داشتم.
موفق باشین

خیلی لطف کردی
خوشحالم که دوست تازه پیدا کردم.
:)

ملکه 1393/01/21 ساعت 16:25

من پیش آدمهای ساکت حرفی نمیزنم و ساکت میشم چون احساس میکنم اگه حرف بزنم خودم رو بهشون تحمیل میکنم
پس من هم ساکت میشم
و چون ازت بدم نمیاد بهت لبخند میزنم

ولی شاکی هستی ها :))
بخند

Shadi-X 1393/01/21 ساعت 18:10 http://sensitive-x.blogfa.com/

خب ، مخاطب پست ـش معلوم بود
ما هم خوندیم پست ُ تا رسیدیم به ی نقطه ی مشترک
ی لحظه فک کردم به " که چی ؟ "
بستن کامنت ـآ ../.

- ی روز خوب هیچوقت نمیاد دوست ـم ، باید بسازی ! بایـــــــــد بسازی ! جون کندن ـهاش همانا و عصبی شدن ـهاش هم ، همانا !! : (( اُمیدوارم ، همه ی همه ، روزـآی خوب ُ آروم ُ تجربه کنیم !!

آمین

یاس وحشی 1393/01/22 ساعت 13:32

آروم باش رضا...
جدیداً موجی از خشم در نوشته هات هست که یعنی اون دلت باز شده پریشان و نه پرشان...
یادت میاد بهت گفتم خوشبختی وجود نداره؟ هنوزم میگم!
امید نداشته باش به چیزی یا کسی. تنها خودت و خودت.
سعی کن تمام ِ دلسوزیت رو بگذاری واسه خودت رضا. مستحق تر از گدای ِ درون ِ ما نیست!

دلسوزی نکردم

آرومم بیا بگرد

ای کاش اونایی که دوستشون داشتیم و قبلا می‌نوشتند و دیگه نمی‌نویسند، دوباره برمی‌گشتند و می‌نوشتند؛ اصلا کامنت را هم از بیخ و بن می‌بستند!

فقط برمی‌گشتند!

حالا تو دلت کی رو میخواد؟

مثال عرض کردم.
زیادن !
تو خودت حدسی میزنی آیا مرد آرام؟

من خیلی اسم ها از تو سرم گذشت

سلام.من و گنجشک آ هستم. راستش اول یه کم جا خوردم این قدر صزیح بنده رو الاغ خطاب کردی! اما بعدش به شما و تمام کسایی که نوشته های من رو لطف می کنن و میخونن با وجود طولانی بودنش و حق نظر دادن رو ازشون گرفتم حق دادم. خودم یکی از منتقدین بستن نظرات بودم و هستم ! چون اگه قرار بود تحمل شنیدن نظر موافق یا مخالف رو نداشتیم باید توی دفتر می نوشتیم. اگه شما اجازه بدین از این تریبون؟ اول از شما و بعد از باقی کسایی که وبلاگ زوار درفته ی من و گنجشک آ رو می خونن معذرت خواهی کنم بابت فرصتی که میذارن برای خوندن نوشته هام و حق نظری که ازشون گرفتم.خواستم بگم دلیلش فقط به این خاطر بود که یه مدت کوتاهی نیاز به انزوا داشتم.اما بازهم تاکید میکنم این حرفا فقط توجیه و حق با شماست. ( کلاغ سیاه)

این انزواها گاهی یهو به حذف کردن وبلاگ می‌کشه!
اومدم سر به سرت بذارم، دیدم اینقدر بهم حق دادی و اینقدر فروتنانه برخورد کردی روم نشد دیگه سروکله بزنم باهات.. خلاصه خواهش می‌کنم،

خخخخ 1393/01/23 ساعت 12:53

آقای آرام
اعصاب مصاب نداری هاااااااااااا

تو کی هستی حالا؟!

حالا خودت یه وقت نبندی بری دوباره. نقد رو بچسبم فعلا :)


نه من هستم

سکوت 1393/01/23 ساعت 22:45

بچه کم به بچه مردم از این شوخی ها بکن :-D

منم وبلاگش میخونم البته من یهو میرم تمام پستهایی که نخوندم میخونم. و از موضوع انشاهاش هم خوشم میاد حیف اصلا دست به قلمم خوب نیست و بلد نیستم بنویسم وگرنه حتما ت انشا مینوشتم براش. خلاصه اینکه وبلاگش دوست دارم. مثل وبلاگ خودت :-(

موتوشکرم

فرشته 1393/01/24 ساعت 15:22

سلام . من هم از اینجا از این خانم کلی شکایت دارم که چرا قسمت نظراتش را بسته و اینقدر ما را نگران حالش میکند ...هر چند که حتما دلیلیش برای خودش قانع کننده است . و با تشکر از شما از نوشتن این پست . ما هم رهگذری از اینجا می گذرین هر چند کامنت نمی گذاریم

بله
خواهش میکنم

neg4r 1393/01/26 ساعت 12:59 http://dardam.mihanblog.com

آی از اینایی که کامنت دونیشونو می بندن حرصم میگیره!اصن خیلی...البته این کار دلایل زیادی می تونه داشته باشه که واقعا هم منطقی ان ولی بازم دلیل نمیشه که از دستشون حرصی نشم!

آره، فقط هی حرص آدمو در میارن

{ مریم } 1393/01/27 ساعت 22:40 http://13671414.blogfa.com

سلام

سکوت چطور عکس گذاشته توی کامنت اش ؟

اگه شد بیا وبلاگ خودم جواب بده ، پست جدیدمم نادیده بگیر ، حرص نده خودتو

خب بسته ک بسته فدای سرت

اون یه گذینه مخصوص بلاگ اسکای هست.

حرص نمیخورم معمولا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد