یه نظرگذاشتم پرید حسش نیست دوباره بنویسم بجاش یه شعرخشگل برات میزارم میدونم بی ربطه ولی خوشم اومد خاستم سهیم شی
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟...دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟...تا ابد دور تو
میگردم، بسوزان عشق کن...ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟...مُردم از بس شهر را گشتم
یکی عاقل نبود...راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟...مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!...در دل
من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟...خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین...شرح این زیبایی از بیگانه
میخواهی چه کار؟...شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن...گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی
نسل محترم پیش "صبح صادق" را در" فجر کاذب" دیده بود!
حرف سیاسی زدی ها
به آقای هاشمی توهین میکنی؟!
من غلط کنم!
من را بکشید! این حرف را نزنید!
همش تقصیر این فرح بخش است!
راستی خبر دار شدی بازداشت شده؟
وبلاگم را ببین خبرش را زدم.
مرسی ا ز اطلاع رسانیت
اما زیاد پیگیر حوادث اینطوری نیستم دیگه
یه نظرگذاشتم پرید حسش نیست دوباره بنویسم بجاش یه شعرخشگل برات میزارم میدونم بی ربطه ولی خوشم اومد خاستم سهیم شی
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟...دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟...تا ابد دور تو
میگردم، بسوزان عشق کن...ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟...مُردم از بس شهر را گشتم
یکی عاقل نبود...راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟...مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!...در دل
من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟...خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین...شرح این زیبایی از بیگانه
میخواهی چه کار؟...شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن...گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی
چه کار؟
"مهدی فرجی"
خیلی زیبا
واقعا
مرسی
پای خودت هم گیره، محتوای پرونده را خواندی؟!
حالم خوش نیست امشب