حقیقت دارد.. من از احتمال ندیدن تو میترسم.
همچین هم تلخ نبود یکجورایی عشقی ک تویش بود شیرینش کرده بود..
والا عشق که...
حقیقته تلخ (:
بله..
به قول سید علی میر افضلی ای کاش تمام چشمهایم را صرف دیدار تو می کردم
خب ندیدن هم مسئله ای ست
من هم... پس بیا همدیگر را آزار ندهیم...
من خودم کاری به شوما دارم؟ما فقط گفتیم یه شام به ما بده..ندادی که!
میگن از چیزی نترسید که به سرتون میاد سه بار زدم میگه کد واردشده صحیح نمی باشد حالا یا همه ش رد شده یا اینکه اینم رد نمیشه
این اومده..شما پیغام من رو تو مسنجر جواب بده
یک پیغام اومده بود که جواب دادم
واست باز می فرستم
کلی چیز خواستم بنویسم نمیدونم چرا همشو یهو قورت دادم در نتیجه فقط میگم ،سلام رفیق،خوبی؟؟
اوهوم...خوبم رفیقدمت حرارتمند..
ترسم داره خب ... .. .
حالا از اون بدتر که رفیقات تنهایی برن مسافرتاون بیشتر ترس داره
فکر کردن بهش هم ترسناکه
پس تو هم از احتمال ندیدنش میترسی
از حقیقت تا واقعیت راه درازی است
این تنها حقیقت واقعی بود
همچین هم تلخ نبود یکجورایی عشقی ک تویش بود شیرینش کرده بود..
والا عشق که...
حقیقته تلخ (:
بله..
به قول سید علی میر افضلی
ای کاش
تمام چشمهایم را صرف دیدار تو می کردم
خب ندیدن هم مسئله ای ست
من هم... پس بیا همدیگر را آزار ندهیم...
من خودم کاری به شوما دارم؟
ما فقط گفتیم یه شام به ما بده..
ندادی که!
میگن از چیزی نترسید که به سرتون میاد
سه بار زدم میگه کد واردشده صحیح نمی باشد
حالا یا همه ش رد شده یا اینکه اینم رد نمیشه
این اومده..
شما پیغام من رو تو مسنجر جواب بده
یک پیغام اومده بود که جواب دادم
واست باز می فرستم
کلی چیز خواستم بنویسم نمیدونم چرا همشو یهو قورت دادم
در نتیجه فقط میگم ،سلام رفیق،خوبی؟؟
اوهوم...
خوبم رفیق
دمت حرارتمند..
ترسم داره خب
...
..
.
حالا از اون بدتر که رفیقات تنهایی برن مسافرت
اون بیشتر ترس داره
فکر کردن بهش هم ترسناکه
پس تو هم از احتمال ندیدنش میترسی
از حقیقت تا واقعیت راه درازی است
این تنها حقیقت واقعی بود